درد می کشم...

به روی برگ زندگی دو خط زرد می کشم
و چشم عاشق تو را که گریه کرد می کشم
تو رفتی و بدون تو کسی نگفت با خودش
که من بدون چشم تو چقدر درد می کشم
 
                                 مریم حیدرزاده

ادم برفی...

 تو را ساختم با اون برفا ، آدم برفی
تو اون شب اومدی دنیا ، آدم برفی
 شبی که عمرش از هر شب دراز تر بود
به او شب ما می گیم ، یلدا ،آدم برفی

یه جورایی من و تو عین هم هستیم

 توام تنها ، منم تنها ، آدم برفی
من عاشق بودم و خواستم پناهم شی
 توام عاشق بودی اما ، آدم برفی
همه انگار پی اونن که کم دارن
تو بودی عاشق گرما ، آدم برفی
منم از عشقم و اسمش واست گفتم
نوشتم با دسام زیبا ، آدم برفی
تو خندیدی و گفتی ، قلبت از یخ نیست
 تو عاشق بودی عین ما ، آدم برفی
 تو گفتی که براش می میری و مردی
 آره مردی همون فردا ، آدم برفی
دیگه یخ سمبل قلبای سنگی نیست
سفیدی داشتی و سرما ، آدم برفی
تو آفتاب و می خواستی تا دراومد اون
 واسش مردی ، چه قدر زیبا ، آدم برفی
نمی ساختم تو رو ای کاش واسه بازی
تو یه پروانه ای حالا ، آدم برفی
چه آروم آب شدی ، بی سر و صدا رفتی
بدون پچ پچ و غوغا ، آدم برفی
کسی راز تو رو هرگز نمی فهمه
 چه قدر عاشق ، چه قدر رسوا ، آدم برفی
 من اما با اجازت می نویسم که
تو روحت رفته به دریا ، آدم برفی
تو روحت هر سحر خورشید و می بینه
 می بینیش از همون بالا ، آدم برفی
ببخشید که واسه بازی تو را ساختم
قرار ما شب یلدا ، آدم برفی
 
                             مریم حیدرزاده