جرم...

ای اسمان بر من ببار 

من مجرمم از سوی یار  

دانی چه بود جرم من 

جرم من عشق است  

و او عاشق نبود

رانده شدم از شهر او 

با انکه دارم عهد او ... 

شبی...

شبی تا صبح گریه کردم 

تمام سوز دل را گریه کردم 

سوار موج دریا بودی ای ماه  

کنارت روی شنها گریه کردم